AbiDic.com
  • دیکشنری

مامور جزء یا مامور اجرایی دادگاه


english

1 Law:: bailiff : A subordinate officer, appointed to execute writs and processes, and do other ministerial duties

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه


معنی‌های پیشنهادی کاربران

پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
مامور اداری
مامور اعدام
مامور انتظامی
مامور بودن
مامور پارک
مامور پرداخت حقوق
مامور پلیس
مامور تحقیق
مامور تسویه حساب بانک
مامور تشخیص مالیات
مامور تصفیه
مامور تفتیش
مامور تفتیش کشتیها در بندر
مامور تنظیف
مامور جزء
مامور جزء یا مامور اجرایی دادگاه
مامور خدمت
مامور خفه
مامور دارایی
مامور رسمی
مامور سیاسی
مامور شد آنرا بازرسی کند
مامور شدن
مامور شمارش آراء
مامور عالی رتبه
مامور عملیات پایاپای بانکی ـ
مامور فراخواندن شهود، کارشناسان و غیره در دادگاه
مامور فروش
مامور قضایی
مامور گارد

پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی

نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.  
عبارت داخل کار را وارد کنید
Captcha Code
 
آبی دیکشنری
  • آبی دیکشنری
    • درباره آبی دیکشنری
    • استفاده از آبی دیکشنری
    • ورود به سیستم
    • تماس با آبی دیکشنری
  • لینک های دیگر
    • Disclaimer
    • ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
    • https://satraa.com/
    • ترجمه گوگل
    • دانلود مقاله
    • دارالترجمه رسمی روسی
    • دارالترجمه رسمی فرانسه
    • ترجمه فارسی به انگلیسی
    • دارالترجمه آلمانی
    • دارالترجمه ایتالیایی
کلیه حقوق مادی و معنوی آبی دیکشنری متعلق به سایت ترجمه تخصصی شبکه مترجمین ایران است.
طراحی و ساخت از گروه دیجیتالی محیط